فصل 8: ارتباطات بینتراشهای و شبکههای درونتراشهای در طراحی GPU
با افزایش تعداد هستهها و بخشهای حافظه در GPUهای مدرن، طراحی شبکه ارتباطات درونتراشهای برای رسیدن به عملکرد و مقیاسپذیری بالا بسیار حیاتی میشود. ارتباطات درونتراشهای مسئول اتصال هستههای GPU به بخشهای حافظه و برقراری ارتباط کارآمد بین آنها است. در این فصل، به بررسی جنبههای مختلف طراحی ارتباطات درونتراشهای و شبکه درونتراشهای (NoC) برای GPUها، از جمله توپولوژیهای NoC، الگوریتمهای مسیریابی، مکانیزمهای کنترل جریان، مشخصهسازی بار کاری، الگوهای ترافیک و تکنیکهای طراحی ارتباطات درونتراشهای مقیاسپذیر و کارآمد میپردازیم.
توپولوژیهای شبکه درونتراشهای (NoC)
شبکه درونتراشهای (NoC) به عنوان یک راهحل امیدوارکننده برای ارتباطات تعداد فزاینده هستهها و بخشهای حافظه در GPUهای مدرن ظهور کرده است. NoCها زیرساخت ارتباطی مقیاسپذیر و مدولار را فراهم میکنند که میتواند با نیازهای پهنای باند بالا و تأخیر کم بار کارهای GPU به طور کارآمد کنار بیاید. توپولوژیهای مختلف NoC برای معماریهای GPU پیشنهاد و مطالعه شدهاند که هر کدام مزایا و تجاریسازیهای خاص خود را دارند.
توپولوژی کراسبار
توپولوژی کراسبار یک طراحی ساده و مستقیم برای ارتباطات درونتراشهای است که در آن هر هسته به طور مستقیم به هر بخش حافظه از طریق یک پیوند اختصاصی متصل است. شکل 8.1 یک توپولوژی کراسبار را برای یک GPU با چهار هسته و چهار بخش حافظه نشان میدهد.
هسته 0 هسته 1 هسته 2 هسته 3
| | | |
| | | |
--|--------|--------|--------|--
| | | |
| | | |
حافظه 0 حافظه 1 حافظه 2 حافظه 3
شکل 8.1: توپولوژی کراسبار برای یک GPU با چهار هسته و چهار بخش حافظه.
توپولوژی کراسبار اتصال کامل بین هستهها و بخشهای حافظه را فراهم میکند که باعث ارتباطات پهنای باند بالا میشود. با این حال، تعداد پیوندها و پیچیدگی کراسبار به طور درجه دوم افزایش مییابد.اینجا ترجمه فارسی فایل مارکداون است:
توپولوژی شبکهای
توپولوژی شبکهای یک انتخاب محبوب برای معماریهای GPU مبتنی بر شبکهی سیستم بر روی تراشه (NoC) به دلیل مقیاسپذیری و سادگی آن است. در توپولوژی شبکهای، هستهها و بخشهای حافظه در یک شبکه ۲ بعدی مرتب شدهاند، که هر گره به گرههای همسایه خود متصل است. شکل ۸.۲ یک توپولوژی شبکهای ۴×۴ را برای یک GPU با ۱۶ هسته نشان میدهد.
هسته ۰ --- هسته ۱ --- هسته ۲ --- هسته ۳
| | | |
| | | |
هسته ۴ --- هسته ۵ --- هسته ۶ --- هسته ۷
| | | |
| | | |
هسته ۸ --- هسته ۹ --- هسته ۱۰-- هسته ۱۱
| | | |
| | | |
هسته ۱۲-- هسته ۱۳-- هسته ۱۴-- هسته ۱۵
شکل ۸.۲: توپولوژی شبکهای ۴×۴ برای یک GPU با ۱۶ هسته.
توپولوژی شبکهای مقیاسپذیری خوبی را فراهم میکند چرا که تعداد پیوندها و پیچیدگی مسیریاب ها به صورت خطی با تعداد گرهها افزایش مییابد. با این حال، میانگین تعداد پرشها و تأخیر با افزایش اندازه شبکه افزایش مییابد، که میتواند بر عملکرد GPUهای بزرگتر تأثیر بگذارد.
توپولوژی حلقهای
توپولوژی حلقهای هستهها و بخشهای حافظه را به صورت یک حلقه به هم متصل میکند. هر گره به دو گره همسایه خود متصل است، یکی در جهت عقربههای ساعت و یکی در جهت خلاف عقربههای ساعت. شکل ۸.۳ یک توپولوژی حلقهای را برای یک GPU با هشت هسته نشان میدهد.
هسته ۰ --- هسته ۱
| |
| |
هسته ۷ هسته ۲
| |
| |
هسته ۶ --- هسته ۵
| |
| |
هسته ۴ --- هسته ۳
شکل ۸.۳: توپولوژی حلقهای برای یک GPU با هشت هسته.
توپولوژی حلقهای سادهتر برای پیادهسازی است و توزیع متوازن ترافیک را فراهم میکند. با این حال، میانگین تعداد پرشها و تأخیر به صورت خطی با تعداد گرهها افزایش مییابد، که آن را برای طراحیهای GPU بزرگتر کمتر مناسب میکند.
###اینجا ترجمه فارسی برای فایل مارکداون "Hierarchical and Hybrid Topologies" است. برای کد، فقط نظرات را ترجمه کردهایم، نه خود کد.
برای رفع محدودیتهای مقیاسپذیری توپولوژیهای جداگانه، توپولوژیهای سلسلهمراتبی و ترکیبی برای اتصالدهندههای GPU پیشنهاد شدهاند. این توپولوژیها چندین شبکه کوچکتر یا توپولوژیهای مختلف را ترکیب میکنند تا یک اتصالدهنده بزرگتر و قابل مقیاسپذیرتر ایجاد کنند.
به عنوان مثال، میتوان یک توپولوژی شبکه سلسلهمراتبی را با تقسیم یک شبکه بزرگ به زیرشبکههای کوچکتر و اتصال آنها از طریق یک شبکه سطح بالاتر ایجاد کرد. این رویکرد در مقایسه با یک توپولوژی شبکه مسطح، متوسط تعداد پرش و تأخیر را کاهش میدهد.
توپولوژیهای ترکیبی، مانند ترکیبی از یک شبکه و یک رینگ، همچنین میتوانند برای تعادل میان مقیاسپذیری و عملکرد استفاده شوند. از توپولوژی شبکه میتوان برای ارتباطات محلی در داخل یک خوشه از هستهها استفاده کرد، در حالی که از توپولوژی رینگ میتوان برای ارتباطات جهانی بین خوشهها استفاده کرد.
الگوریتمهای مسیریابی و کنترل جریان
الگوریتمهای مسیریابی و مکانیزمهای کنترل جریان نقش بسیار مهمی در مدیریت جریان دادهها از طریق اتصالدهنده و اطمینان از استفاده موثر از منابع شبکه ایفا میکنند. آنها تعیین میکنند که بستهها چگونه از منبع به مقصد مسیریابی شوند و چگونه با ازدحام شبکه برخورد شود.
الگوریتمهای مسیریابی
الگوریتمهای مسیریابی را میتوان به دو دسته اصلی تقسیم کرد: تعیینی و سازگار.
-
مسیریابی تعیینی:
- الگوریتمهای مسیریابی تعیینی همیشه همان مسیر را بین یک جفت منبع و مقصد انتخاب میکنند، بدون توجه به شرایط شبکه.
- مثالهایی از الگوریتمهای مسیریابی تعیینی شامل مسیریابی ترتیب ابعاد (DOR) و مسیریابی XY است.
- DOR ابتدا بستهها را در راستای بعد X و سپس در راستای بعد Y در یک توپولوژی شبکه مسیریابی میکند.
- مسیریابی تعیینی سادهتر برای پیادهسازی است و تأخیر قابلپیشبینی ارائه میدهد، اما ممکن است به توزیع نابرابر ترافیک و ازدحام منجر شود.
-
مسیریابی سازگار:
- الگوریتمهای مسیریابی سازگار مسیر را بر اساس شرایط کنونی شبکه، مانند استفاده از پیوند یا ازدحام، به طور پویا انتخاب میکنند.
- مثالفارسی ترجمه شده:
مثالهایی از الگوریتمهای مسیریابی انطباقی شامل مسیریابی انطباقی حداقلی و مسیریابی انطباقی کامل است.
- مسیریابی انطباقی حداقلی به بستهها اجازه میدهد تا هر مسیر حداقلی (کوتاهترین مسیر) بین منبع و مقصد را انتخاب کنند.
- مسیریابی انطباقی کامل به بستهها اجازه میدهد تا هر مسیر در دسترس را انتخاب کنند، از جمله مسیرهای غیر حداقلی، تا مناطق شلوغ را اجتناب کنند.
- مسیریابی انطباقی میتواند بار ترافیک را بهتر تعادل بخشد و شلوغی را تسکین دهد، اما نیاز به سختافزار پیچیدهتری دارد و ممکن است تأخیر اضافی را به همراه داشته باشد.
شکل 8.4 تفاوت بین مسیریابی تعیینکننده XY و مسیریابی انطباقی حداقلی در یک توپولوژی شبکه را نشان میدهد.
(0,0) --- (1,0) --- (2,0) --- (3,0)
| | | |
| | | |
(0,1) --- (1,1) --- (2,1) --- (3,1)
| | | |
| | | |
(0,2) --- (1,2) --- (2,2) --- (3,2)
| | | |
| | | |
(0,3) --- (1,3) --- (2,3) --- (3,3)
مسیریابی XY:
(0,0) -> (1,0) -> (1,1) -> (1,2) -> (1,3)
مسیریابی انطباقی حداقلی:
(0,0) -> (1,0) -> (2,0) -> (3,0) -> (3,1) -> (3,2) -> (3,3)
یا
(0,0) -> (0,1) -> (0,2) -> (0,3) -> (1,3) -> (2,3) -> (3,3)
شکل 8.4: مقایسه مسیریابی تعیینکننده XY و مسیریابی انطباقی حداقلی در یک توپولوژی شبکه.
کنترل جریان
مکانیزمهای کنترل جریان، تخصیص منابع شبکه مانند بافرها و لینکها را مدیریت میکنند تا از شلوغی جلوگیری کرده و استفاده منصفانه از منابع را تضمین کنند. دو تکنیک کنترل جریان رایج استفاده شده در interconnects GPU عبارتند از کنترل جریان مبتنی بر اعتبار و کنترل جریان کانال مجازی.
-
کنترل جریان مبتنی بر اعتبار:
- در کنترل جریان مبتنی بر اعتبار، هر روتر شمارشگر فضاهای بافر در دسترس (اعتبارات) در روتر پاییندست را نگه میدارد.
- هنگامی که یک روتر یک بسته را ارسال میکند، شمارشگر اعتبارات خود را کاهش میدهد. هنگامی که روتر پاییندست یک فضای بافر را آزاد میکند، یک اعتبار به روتر بالادست ارسال میکند.
- روتر بالادستاینجا ترجمه فارسی برای فایل مارک داون است. برای کد، تنها نظرات را ترجمه کنید و خود کد را ترجمه نکنید.
-
کنترل جریان بر اساس شاخص:
- کنترل جریان بر اساس شاخص باعث میشود که روتر تنها زمانی میتواند یک بسته را ارسال کند که شاخص کافی داشته باشد، از این طریق از ریزش بافر و ازدحام جلوگیری میکند.
-
کنترل جریان کانال مجازی:
- کنترل جریان کانال مجازی امکان اشتراک چندین کانال منطقی روی یک پیوند فیزیکی را فراهم میکند، در نتیجه استفاده بهتر از منابع شبکه را ممکن میسازد.
- هر کانال مجازی دارای بافر و مکانیزم کنترل جریان مخصوص به خود است، که باعث جداسازی و اولویتبندی جریانهای ترافیکی مختلف میشود.
- کانالهای مجازی میتوانند از بلوکه شدن در ابتدای خط جلوگیری کنند، که در آن یک بسته بلوکه شده در ابتدای بافر، مانع حرکت سایر بستهها میشود.
شکل 8.5 مفهوم کانالهای مجازی در یک روتر را نشان میدهد.
ورودی 0 ورودی 1 ورودی 2 ورودی 3
| | | |
| | | |
VC0 VC1 VC2 VC0 VC1 VC2 VC0 VC1 VC2 VC0 VC1 VC2
| | | |
| | | |
--------- سوییچ چندراهه ---------
|
|
خروجی 0
شکل 8.5: کانالهای مجازی در یک روتر.
مشخصههای بار کاری و الگوهای ترافیک
درک مشخصههای بار کاری GPU و الگوهای ترافیک آنها برای طراحی اینترکانکتهای کارآمد ضروری است. برنامههای مختلف الگوهای ارتباطی متفاوتی دارند و نیازهای متفاوتی از نظر پهنای باند، تأخیر و محلیسازی دارند.
مشخصهسازی بار کاری
بارهای کاری GPU بر اساس چندین عامل مشخصهسازی میشوند، از جمله:
-
شدت محاسبه:
- بارهای کاری محاسبهمحور نسبت بالایی از محاسبه به دسترسی به حافظه دارند.
- این بارهای کاری معمولاً نیاز به ارتباط پرپهنای باند بین هستهها و بخشهای حافظه دارند تا واحدهای محاسباتی را با دادهها تغذیه کنند.
-
الگوهای دسترسی به حافظه:
- برخی بارهای کاری الگوهای دسترسی منظم به حافظه مانند دسترسیهای متوالی یا دسترسیهای با جهش را نشان میدهند،اینجا ترجمه فارسی برای فایل مارکداون داده شده است. برای کد، تنها توضیحات ترجمه شده است و خود کد تغییر نکرده است.
در حالی که دیگران الگوهای دسترسی نامنظم یا تصادفی دارند.
- الگوهای دسترسی منظم میتوانند از تکنیکهایی مانند ادغام حافظه و پیشبینی بهره ببرند، در حالی که الگوهای نامنظم ممکن است نیاز به تکنیکهای پیچیدهتر مدیریت حافظه داشته باشند.
-
اشتراک گذاری و همگامسازی دادهها:
- بارهای کاری با نیاز بالا به اشتراکگذاری و همگامسازی داده، مانند الگوریتمهای گراف یا شبیهسازیهای فیزیکی، ممکن است ترافیک ارتباطات بین هستهها را به شدت افزایش دهند.
- پشتیبانی کارآمد از اولیههای همگامسازی، مانند سدها و عملیات اتمی، برای این بارهای کاری حیاتی است.
-
محلیبودن:
- بارهای کاری با محلیبودن فضایی و زمانی بالا میتوانند از حافظه کش و استفاده مجدد از داده بهره ببرند.
- بهرهبرداری از محلیبودن میتواند میزان ترافیک در شبکه ارتباطی را کاهش و عملکرد کلی را بهبود دهد.
الگوهای ترافیکی
بارهای کاری مختلف GPU الگوهای ترافیکی متفاوتی را بر اساس نیازهای ارتباطی خود نشان میدهند. برخی از الگوهای ترافیکی رایج عبارتند از:
-
ترافیک تصادفی یکنواخت:
- در ترافیک تصادفی یکنواخت، هر گره بستهها را با احتمال یکسان به مقصدهای تصادفی ارسال میکند.
- این الگوی ترافیکی بدترین حالت را نشان میدهد و معمولاً برای آزمون سخت شبکه ارتباطی استفاده میشود.
-
ترافیک همسایهای:
- در ترافیک همسایهای، گرهها عمدتاً با همسایگان مستقیم خود در شبکه ارتباط برقرار میکنند.
- این الگوی ترافیکی در برنامههایی با محلیبودن فضایی قوی، مانند محاسبات استنسیل یا پردازش تصویر، رایج است.
-
ترافیک نقاط داغ:
- در ترافیک نقاط داغ، تعداد کمی از گرهها (نقاط داغ) در مقایسه با سایر گرهها، ترافیک نامتناسبی دریافت میکنند.
- ترافیک نقاط داغ ممکن است در برنامههایی با ساختارهای داده مشترک یا مکانیزمهای کنترل متمرکز رخ دهد.
-
ترافیک همهبههمه:
- در ترافیک همهبههمه، هر گره بستهها را به تمام گرههای دیگر در شبکه ارسال میکند.
- این الگوی ترافیکی در عملیات ارتباطی جمعی، مانند تبدیل ماتریس یا FFT، رایج است.
شکل 8.6 نشان میدهد کهاینجا ترجمه فارسی فایل مارکداون ارائه شده است. برای کد، تنها توضیحات را ترجمه کردهام، و کد را ترجمه نکردهام.
ترافیک تصادفی یکنواخت:
(0,0) -> (2,3)
(1,1) -> (3,2)
(2,2) -> (0,1)
...
ترافیک همسایه نزدیک:
(0,0) -> (0,1), (1,0)
(1,1) -> (0,1), (1,0), (1,2), (2,1)
(2,2) -> (1,2), (2,1), (2,3), (3,2)
...
ترافیک نقطه داغ: (0,0) -> (1,1) (1,0) -> (1,1) (2,0) -> (1,1) ...
ترافیک همه به همه: (0,0) -> (1,0), (2,0), (3,0), (0,1), (1,1), (2,1), (3,1), ... (1,0) -> (0,0), (2,0), (3,0), (0,1), (1,1), (2,1), (3,1), ... (2,0) -> (0,0), (1,0), (3,0), (0,1), (1,1), (2,1), (3,1), ... ...
شکل 8.6: نمونههایی از الگوهای مختلف ترافیک در یک توپولوژی شبکهای.
درک الگوهای ترافیک نمایش داده شده توسط کارهای GPU حیاتی است برای طراحی اتصالات کارآمد. ابزارهای پروفایلگیری و چارچوبهای شبیهسازی میتوانند برای تعیین الگوهای ارتباطی کارهای نمایندگی استفاده شوند و طراحی توپولوژی اتصالات، الگوریتمهای مسیریابی و مکانیزمهای کنترل جریان را هدایت کنند.
## طراحی اتصالات قابل گسترش و کارآمد
طراحی اتصالات قابل گسترش و کارآمد برای GPUها نیازمند در نظر گرفتن عوامل مختلفی است، مانند تعداد هستهها و بخشهای حافظه، الگوهای ترافیک مورد انتظار، و محدودیتهای توان و مساحت. برخی اصول طراحی کلیدی و تکنیکهای ساخت اتصالات GPU با عملکرد بالا عبارتند از:
1. **انتخاب توپولوژی**: انتخاب توپولوژی اتصالات مناسب بر اساس الزامات قابل گسترش، الگوهای ترافیک مورد انتظار و محدودیتهای طراحی. توپولوژیهای شبکهای و صفحهتقاطعی به طور رایج در GPUها استفاده میشوند، اما توپولوژیهای سلسلهمراتبی و ترکیبی ممکن است برای طراحیهای مقیاس بزرگتر استفاده شوند.
2. **طراحی الگوریتم مسیریابی**: توسعه الگوریتمهای مسیریابی که بتوانند به طور کارآ با الگوهای ترافیک مورد انتظار برخورد کنند و از ایجاد ترافیک و تاخیر جلوگیری کنند. الگوریتمهای مسیریابی تطبیقی که میتوانند به طور پویا با شرایط شبکه تنظیم شوند، به3. **جهتدهی بهینهسازی جریان**: بهینهسازی مکانیزمهای کنترل جریان برای حداکثرسازی استفاده از شبکه و به حداقل رساندن نیاز به بافر. تکنیکهایی مانند کنترل جریان کانال مجازی و کنترل جریان مبتنی بر اعتبار میتوانند به بهبود کارایی شبکه و جلوگیری از بستبستها کمک کنند.
4. **تأمین پهنای باند**: اطمینان از وجود پهنای باند کافی بین هستههای پردازشی و قسمتهای حافظه برای برآوردن الزامات عملکردی کارهای هدف. این ممکن است شامل افزایش تعداد کانالهای حافظه، استفاده از فناوریهای حافظه با پهنای باند بالا یا به کارگیری تکنیکهای پیشرفته سیگنالدهی باشد.
5. **بهینهسازی توان و مساحت**: به حداقل رساندن مصرف توان و بار مساحت اتصال داخلی از طریق تکنیکهایی مانند قدرت گیتینگ، زمانبندی زمانگیتینگ و سیگنالگذاری ولتاژ پایین. طراحی فیزیکی و بهینهسازی چیدمان دقیق نیز میتواند به کاهش تأثیر مساحت و توان اتصال داخلی کمک کند.
6. **قابلیت اطمینان و تحملپذیری خطا**: ادغام ویژگیهای قابلیت اطمینان و تحملپذیری خطا در طراحی اتصال داخلی برای اطمینان از عملکرد صحیح در حضور خطاها یا شکستها. این ممکن است شامل تکنیکهایی مانند شناسایی و اصلاح خطا، افزونگی و مسیریابی سازگار باشد.
مثال: طراحی اتصال داخلی شبکه مش سلسلهمراتبی برای یک GPU مقیاسپذیر
در نظر بگیرید یک GPU با 128 هسته و 16 قسمت حافظه. یک اتصال داخلی مش تخت نیاز به یک شبکه 12x12 (144 گره) خواهد داشت که ممکن است بسیار بزرگ و پرمصرف باشد. در عوض، میتوان یک اتصال داخلی شبکه مش سلسلهمراتبی طراحی کرد:
- 128 هسته را به 16 خوشه تقسیم کنید، هر کدام شامل 8 هسته.
- در داخل هر خوشه، از یک شبکه مش 8x8 برای اتصال هستهها و یک بخش حافظه محلی استفاده کنید.
- 16 خوشه را با استفاده از یک شبکه مش جهانی 4x4 به هم متصل کنید.
این طراحی سلسلهمراتبی پیچیدگی و مصرف توان کلی اتصال داخلی را کاهش میدهد در حالی که همچنان پهنای باند و مقیاسپذیری بالا را فراهم میکند. شبکههای محلی به طور کارآمد ارتباطات درونخوشهای را مدیریت میکنند، در حالی که شبکه جهانی امکان ارتباطات بین خوشهها را فراهم میکند.ترجمه فارسی برای این فایل مارک داون:
دسترسی به بخش های حافظه از راه دور.
شکل 8.7 طراحی اتصال شبکه مش سلسله مراتبی را نشان می دهد.
شبکه جهانی مش (4x4)
خوشه 0 خوشه 1 خوشه 2 خوشه 3 +-----------+-----------+-----------+-----------+ | | | | | | مش | مش | مش | مش | | محلی | محلی | محلی | محلی | | (8x8) | (8x8) | (8x8) | (8x8) | | | | | | +-----------+-----------+-----------+-----------+ | | | | | | مش | مش | مش | مش | | محلی | محلی | محلی | محلی | | (8x8) | (8x8) | (8x8) | (8x8) | | | | | | +-----------+-----------+-----------+-----------+ | | | | | | مش | مش | مش | مش | | محلی | محلی | محلی | محلی | | (8x8) | (8x8) | (8x8) | (8x8) | | | | | | +-----------+-----------+-----------+-----------+ | | | | | | مش | مش | مش | مش | | محلی | محلی | محلی | محلی | | (8x8) | (8x8) | (8x8) | (8x8) | | | | | | +-----------+-----------+-----------+-----------+
شکل 8.7: طراحی اتصال شبکه مش سلسله مراتبی برای یک GPU مقیاس بزرگ.
## نتیجه گیری
طراحی اتصال و شبکه درون تراشه نقش حیاتی در عملکرد، مقیاس پذیری و کارایی GPU های مدرن دارد. همانطور که تعداد هسته ها و بخش های حافظه ادامه می یابد، اتصال باید پهنای باند بالا، تأخیر پایین و ارتباطات کارآمد بین این اجزا را فراهم کند.
جنبه های کلیدی در طراحی اتصال GPU شامل انتخاب نوع شبکه، تعداد و ارتباط میان بخش های حافظه، و معماری مسیریابی است.اینجا ترجمه فارسی فایل مارکداون است. برای بخشهای کد، فقط نظرات را ترجمه کردهام، نه خود کد را.
توپولوژی شبکه، الگوریتمهای مسیریابی، مکانیزمهای کنترل جریان و مشخصهسازی بار کاری. توپولوژیهای Mesh و Crossbar به طور معمول در GPUها استفاده میشوند، اما ممکن است از توپولوژیهای سلسلهمراتبی و ترکیبی برای طراحیهای مقیاس بزرگتر استفاده شود. الگوریتمهای مسیریابی تطبیقی و تکنیکهای کنترل جریان پیشرفته میتوانند در بهبود عملکرد و کارایی شبکه کمک کنند.
طراحی اتصالات قابل مقیاسسازی و کارآمد نیازمند در نظر گرفتن عوامل مختلفی مانند تأمین پهنای باند، بهینهسازی توان و مساحت، و قابلیت اطمینان است. تکنیکهایی مانند طراحی سلسلهمراتبی، قطع توان و تحمل خطا میتوانند در رفع این چالشها کمک کنند.
با توجه به اینکه معماری GPUها همچنان در حال تکامل است و نیازهای بارهای کاری موازی افزایش مییابد، طراحی اتصالات و شبکه درونتراشه همچنان به عنوان یک زمینه فعال تحقیق و نوآوری باقی خواهد ماند. توپولوژیهای جدید، الگوریتمهای مسیریابی و طراحیهای کارآمد از لحاظ توان برای ایجاد نسل بعدی GPUهای با عملکرد بالا و کارایی انرژی بالا ضروری خواهند بود.